مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه
مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه

گونه هایت

گونه هایت را برای دست هایم می خواهم
پیشانی ات را برای لب هایم
خودت را برای زندگی ام
می بینی ؟
برای خودم هیچ نمی خواهم ؟!

قایق


قایقت می شوم
بادبانم باش
بگذار هرچه حرف پشت مان می زنند مردم
باد هوا شود
دورترمان کند !

رنج پدر

همه گویند غم مادر


پس کو رنج پدر!!!!


...


mth

همه از اوست


عشق آمد و شد چونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست.

اشک هایم


وقتی که اشک هایم بی اختیار سرازیر میشوند و دلم میگیرد ،
هیچ چیز مانند تکیه دادن به شانه های
تو آرامم نمیکند .

خیانت

دختر:نفسم کجائی؟
پسر:سرماخوردم حالم خوب نیس خونه ام توکجائی؟
دختر:توپارک پشت سرت ازاونی که بغلش کردی فاصله بگیراونم سرماخورده

نسل ما...


ما نسل بوسه هاى خیابانى هستیم
نسل خوابیدن با اس ام اس
نسل درد و دل با غریبه هاى مجازى
نسل جمله هاى کوروش و دکتر شریعتى
نسل کادوهاى یواشکى
نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس
نسل سوخته
نسل من ،نسل تو

این نمیتونه تو باشی...


یه غریبه با من تو این خونست که به تو خیلی شباهت داره
پیرهنی که تنشه مال توئه جای تو گوشی رو بر میداره
همون آهنگی رو که دوست داشتی با خودش تو خلوتش میخونه
ولی با من سرده با اینکه همه چیزو راجبم میدونه
این نمیتونه تو باشی مگه نه؟ خالی از تو فقط جسم توئه
هر جا که هستی منو میشنوی بگو این سایه هم اسم توئه
منو میبوسه و بی تفاوته، باورم نمیشه اینه سهمم
دیگه انگار بین ما چیزی نیست وقتی لمسم میکنه میفهمم
اولین بار بهش شک کردم وقتی دیدم که دروغم میگه
وقتی دیدم که به سمتش میرم  از نگاش گرم نمیشم دیگه
یه غریبه که صداش مثل توئه ولی حرفاش مثله حرفای تو نیست
وقتی میشینه کنارم انگار دوست دارم بگم نشین جای تو نیست
این نمیتـــــــــــــــــــــــــونه تو باشی ….

رفاقت


رفاقتو تو حقه من امشب تموم کردی رفیق
گرفتی از من دستای عشقمو نامرد نارفیق
دارم میبینم اون روزو، نه اون تورو بخواد نه تو
نه راهه برگشت واسه من، نه راهه جبران واسه تو

چه حالی داشتم، حاله اون روزامو داری تو الان
تو دسته من بود، دستای اون که تو دستته الان
یه روز به حرفم میرسی، امروزو یادت بمونه
رفتنی میره میدونم، محاله یارت بمونه

نارفیق بودی برام آهای
نارفیق بودی برام آهای رفیقه بامرام
زخمه کاریتم نذاشته باله پروازی برام
دلتم خنک بشه، پره دستم جای تیغ
ضربه ی آخرتم، به هدف خورده دقیق

مرامتون عشقه رفیق

مــــــرامتو عشقه رفیق      چشمامو گـــر یه کر کبود


بی معرفت شــدی ولی     جواب خوبـــی ایـــن نبود


جواب کارت با خـــــــــدا      فقط خــــــــــدا فقط همین


جونــــمو ازم گـــــــــرفت     عشــــــقمو دیـــدم باهاش


اونــــــــکه جونشو میداد      بهــــم مـــــــیگفت داداش.



نیایی


گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم.
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم.
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم.


...


mth

چشمه


چشمه که خشکید،
 چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد
و به هوا رفت،
و آتش، کویر را تافت
و در خود گداخت
و از زمین آتش روئید
و از آسمان بارید.


...


mth

شگفتا!


شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی می‌خواند نمی شنیدم...

وقتی دیدم که نبود...
وقتی شنیدم که نخواند...!

چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال،
در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد،
تشنه آتش باشی و نه آب ...


...


mth

پنجره


آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟

می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود

تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود

زنده‌یاد نجمه زارع.

...

mth

عشق چیست؟


از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است .

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
ا
ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….
دوستت دارم تا اخرین نفس عزیزم.


...


mth